کتاب مسخ فرانتس کافکا
بالاخره توی قفسه کتابهای خوندی خودم یک اثر هم از فرانتس کافکا به نام "مسخ" اضافه کردم. نمیدونم چجوری میشه تفسیرش کرد اما واقعا من اصلا قادر به نوشتن درباره این کتاب نیستم. شاید در یک نگاه کوتاه حس حشره شناسی بهتون دست بده، اما حقیقت حاکی از حرفهایست از درون جامعه ای که نسبت به افراد ضعیف بی رحم است.
شخص اصلی داستان گرگور زامرا می باشد. بازاریاب تجارتخانه ای که همواره تمام تلاش خود را برای آن انجام داده است تا بواسطه درآمدی که از آن کسب میکند خانواده متشکل از پدر ومادر و خواهر خویش را سر و سامان بخشد. اما اتفاقی عجیب که بر روی رخ میدهد مبدل شدن وی به حشره ای بزرگ و چندنش آورد است. داستان رفتارهای خانواده ای را نشان می دهد که تا چندی پیش محتاج همین شخص بودند که حال به شکل سوسک مبدل گشته است.
نوشته ای دیگر با عنوان درباره مسخ از ولادیمیر ناباکوف در باره این کتاب نوشته شده است که بد نیست آنرا در کنار این کتاب مطالعه فرمایید. ایشان در کتاب خویش فرموده اند :«اگر کسی مسخ کافکا را چیزی بیش از یک خیال پردازی حشرهشناسانه بداند به او تبریک میگویم چون به صف خوانندگان خوب و بزرگ پیوسته است.»