کتاب نامه های عاشقانه یک پیامبر
نمیدونم شمایی که اینو میخونید، چقدر عاشقی کردید!!! اما یکی از کتابهایی که میشه تحت عنوان نامه های عاشقانه مطالعه کرد، کتابی است از پائولو کوئیلیو که در آن به گردآوری و بازنویسی نامههای جبران خلیل جبران به ماری هَسکل پرداخته است. در این نامهها درونیترین افکار جبران به ثبت رسیدند که در نوع خود بینظیر هستند.
از دفتر خاطرات ماری :
اگر بتوانم در قلب یک انسان، گوشهای تازه را به او بنمایانم، بیهوده نزیستهام. موضوع خود زندگی است، نه شعف یا درد یا شادی یا ناشادی. نفرت به همان اندازه دوست داشتن خوب است، یک دشمن میتواند به خوبی یک دوست باشد. برای خود زندگی کن. زندگیات را بزی. سپس به راستی دوست انسان خواهی شد. من نیازمند آنم که بگذارم چیزهایی که باید، رخ بدهند، پس باید برای حوادث غیر مترقبه آماده بود. برای من هر روزی که میگذرد تفاوت دارد، و وقتی هشتاد سالم بشود، همچنان منتظر تجربههایی خواهم بود که درون و بیرونم را دگرگون کند. وقتی پیری فرا میرسد، دیگر به کارهایی که کردهام نخواهم اندیشید، دیگر گذشته است. میخواهم از هر لحظه زندگی که برایم باقی مانده، استفاده کنم.
نامه ماری به جبران :
عشق او همچون خود طبیعت آرام بخش است. برای آدم هیچ معیاری تعیین نمیکند، هیچ چیز را برای آدم انتخاب نمیکند، به سادگی حقیقت وجود آدم را میپذیرد، درست مثل طبیعت. من حقیقی هستم، او نیز. این دو حقیقت یکدیگر را دوست دارند، همین!