صادق هدایت یکی از داستان نویسان توانای معاصر است، که با کتابهایی همانند بوف کور، سه قطره خون، سگ ولگرد بیشتر آشنا به نظر میرسد، اما به جرات میتوان گفت با وجود داستان های غم انگیزش نمی توان برچسب بد را به او و داستان هایش زد، داستانهای معروفش همچون داش آکل یا سه قطره خون یا امثال این گونه داستان ها که از وی به جا مانده است دارای قلمی زیبا و شرحی شگفت انگیزند.
هدف از نوشتن این متن نه شرح این نویسنده بزرگ است که از حیطه کاری من خارج است، تنها میتوان به توضیح مختصر کتاب بوف کور ( جغد کور) ، از آنچه که یک بار یک خواننده میتواند از این کتاب برداشت کند. اکتفا کنم.
نامگذاری این کتاب از این جهت است که نویسنده سایه خود را همانند جغدی میداند که مخاطب اوست و نوشته های او را می بلعد.

این کتاب از دو بخش کلی تشکیل شده است.